سیزده به در سال 92
سیزده به در امسال همگی با هم البته بدون بابایی رفتیم سیه رود و جلفا.من و تو هر سال عید بدون بابایی میریم تبریز و بابا به خاطر کارش 12 فروردین میاد پیشمون ولی امسال چون بعد از 13 هم چند روز تعطیل بود گفتیم شاید بازار بابا خوب باشه واسه همین 17 فروردین اومد پیشمون.خلاصه که بابایی 13 امسال تو مغازه بود ولی خبری هم نبود کاش میومد که با هم میرفتیم میگشتیم. معمولا سیزده به در ما از 12 فروردین شروع میشه امسال هم مثل همیشه از 12 رفته بودیم.
موقع رفتن یه جایی واسه خوردن صبحانه نگه داشته بودیم تو هم همش میدویدی و بازی میکردی.
دایی ها در حال آموزش الاکلنگ سواری
دایی حسام و زن دایی جون تو رو با بیسکویت شارژ میکنن بعدش سر میخوری میری پایین و دایی امین میگیرتت من هم که طبق معمول پشت دوربینم و دارم عکس میگیرم.
هنوز تموم نشده
بیاین دنبالم قسمت ادامه مطلب تا بقیه عکسها رو بیبینین.
اینم مینا جون دختر عموی منه
میبنی دست بابا جون اوف شده.دایی امین کاربیت خریده بود که روز ١٣ بترکونیم و خوش بگذرونیم ولی متاسفانه وقتی باباجون میخواست بتروکنه دستش سوخت خیلی هم شدید سوخته بود.