شیرین زبونی های سام
پسر خوشگلم ماشالله هر روز دایره لغاتت بیشتر میشه و جملات بیشتری یاد میگیری.ماشالله هم ترکی و هم فارسی رو یاد گرفتی و هر دو زبونو کامل متوجه میشی.بیشتر کلمات رو فارسی میگی.
هر چی که میخوای میای بهم میگی ، واسه هرکی دلت تنگ میشه میگی : می خوام. بیشتر واسه دایی امین دلت تنگ میشه.زود زود میگی امین خوام.(امین میخوام)
تازگی ها یاد گرفتی بگی : کجاست؟ فکر کنم چند روزه خیلی دلت واسه تبریز تنگ شده همش میگی: امین کجاست؟ آنا کجاست ؟ باباجون کجاست؟ زندایی کجاست؟ دایی کجاست ؟ مامانی کجاست؟ هر چه قدر بهت میگم خونشون هستن داد میزنی بازم سوالاتتو تکرار میکنی. وقتی خیلی دلت تنگ میشه تلفنو میاری که بهشون زنگ بزنم تا تو حرف بزنی وقتی هم که اونا زنگ میزنن گوشی رو به من نمیدی ، اجازه نمیدی من باهاشون صحبت کنم فقط خودت باید حرف بزنی. دیشب یاسمین وقتی به بابایی میگفت : دایی، تو همش دنبال دایی خودت میگشتی آخرش هم وقتی دیدی نیستن گریه کردی.
بعضی از کلماتی که میگی:
فاففی : هواپیما
ساسسین : یاسمین
شب خیر : شب به خیر
خا : قبلا به خیار می گفتی الان به اکثر میوه ها میگی خا
لپ لپ : تخم مرغ
سیب زی : سیب زمینی
سی سی : سی دی
شی شی : شیرینی
تای : چایی