سام سام، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

پسر یکی یه دونه ی ما

تولد سام

1390/10/16 10:29
842 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره بعد از ٩ ماه روزی که منتظرش بودیم رسید.١٦آبان صبح زود از خواب بیدار شدیم و همگی (من و بابا و مامان و بابای من و مامان بابایی) به بیمارستان پاستور رفتیم.هم خوشحال بودم و هم کمی استرس داشتم.مدارک بستری شدن رو پر کردیم و من رفتم که آماده بشم واسه عمل.تا نوبتم بشه تو یه اتاقی منتظر بودم مامانم هم پیشم بود همه بهم زنگ میزدند و می گفتند که نترس استرس نداشته باش ولی من یکمی استرس داشتم آخه دفعه اولم بود که میخواستم برم عمل.دایی حسام بهم میگفت اصلا نترس هیچی نیست فقط اسمتو ازت می پرسند و بعدش خوابت میبره و وقتی بیدار شدی میبینی سام پیشته.راست هم میگفت همونطوری شد من اصلا نفهمیدم کی بیهوش شدم.بالاخره نوبت من رسید و از مامانم خداحافظی کردم(از بقیه هم قبل از اینکه برم اتاق خداحافظی کرده بودم.) پرستار منو برد پیش دکترم و رفتم رو تخت دراز کشیدم چند ثانیه نگذشته بود که یهو دیدم چشمام سیاهی میره چشمامو بستم و دیگه هیچی نفهمیدم تا وقتی که عمل تموم شد و منو اوردند به اتاق خودم و تو رو گذاشتند کنار من.خیلی خوشحال بودم که می دیدمت.یه عالمه ازت تو بیمارستان عکس گرفتیم بعدش هم فیلمبردار و عکاسی که مال خود بیمارستان بود اومدند و ازت عکس وفیلم گرفتند.اونا از لحظه ای که به دنیا اومدی تا موقع مرخص شدنت ازت فیلم گرفتند.یه شب من و تو و مامانم تو بیمارستان بودیم و فردای اون روز مرخص شدیم.وقتی اومدیم خونه دم در واست گوسفند کشتند بعدش هم تا شب تو خونه مهمون داشتیم خیلی خسته شدیم.درسته من کاری نمیتونستم بکنم و فقط رو تختم دراز کشیده بودم ولی یکمی خسته شدم.

این اولین عکسته.تو بغل آنا جون.(مامان من)

lg2we1uph38hknbcam5y.jpg

این چند تا عکس از پسر گلم.اینجا هنوز تو بیمارستانی.

این چند تا عکس از پسر گلم.اینجا هنوز تو بیمارستانی.

این چند تا عکس از پسر گلم.اینجا هنوز تو بیمارستانی.

این چند تا عکس از پسر گلم.اینجا هنوز تو بیمارستانی.

این چند تا عکس از پسر گلم.اینجا هنوز تو بیمارستانی.

اینم عکس تو و بابا

obe5joh50b2i5m1bass.jpg

آقاجون(بابابزرگ بابا) تو گوش تو اذان گفت و اسمتو گفت و به اصطلاح مسلمون شدی.

(این آقاجونه.اینجا هنوز تو بیمارستانی)

j61igu9swozlgrb8vl.jpg

بعد از اینکه تو گوشت اذان گفتند رفتی بغل مامان و بابای من یه عکس گرفتی.

xmr1x5a4laakeumnw2a.jpg

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

فاطمه
16 دی 90 11:11
متولد شدن سام کوچولو رو به مامان و باباش تبریک میگم


مرسی عزیزم.