سام سام، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

پسر یکی یه دونه ی ما

عکس های حرم امام رضا

عزیزم اینجا نشستی روی قبر و به اسم عمو محمد نگاه میکنی. اینم جمعه هفته پیشه که از خونه آقاجون هممون با هم اومدیم حرم و رفتیم سر قبر عمو محمد فاتحه خوندیم. این عکس ها هم عکسهای این چند روزه که وقتی رفتیم حرم ازت گرفتم. راستی پسرم این لباس طوسی که تنته، مامان جون واست خریده.وقتی تازه شروع کرده بودی به غذاخوردن به مناسبت غذاخوردنت خریده بود. ...
4 خرداد 1391

رفتن به سرعین

١٧ فروردین 5شنبه بود تصمیم گرفتیم بریم سرعین.روز اول که اونجا بودیم خوب بود و خوش گذشت ولی روز بعدش وقتی از خواب بیدار شدیم آنا جون حالش بد شد .خیلی نگران شدیم زنگ زدیم اورژانس اومد و بردش درمانگاه ولی به دلیل نبود امکانات کافی گفتن سریع ببرینش بیمارستان اردبیل ولی آنا جون راضی نشد بره اردبیل واسه همین سریع برگشتیم تبریز وبعدش بردیمش دکتر.خداروشکر به خیر گذشت. وقتی داشتیم میرفتیم سرعین وسط راه واسه نهار نگه داشتیم و دایی حسام و باباجونی نهار درست کردن. اینم عکس دایی جون و زن دایی جون سام بغل دایی امین ...
24 فروردين 1391

13 به در

١٣به در امسال می خواستیم جای گرمی بریم که تا تو سرما نخوری عزیزم.واسه همین باباجونی گفتن بریم نوار مرزی سمت جلفا که سرد نباشه.یکی از پاسگاه های محیط زیست رو هم باباجونی تلفنی رزو کرد  تا شب رو هم اونجا بمونیم.12 فروردین بابایی از مشهد اومد و بعد از کمی استراحت زود راه افتادیم و رفتیم و 13 به درمون رو از 12 فروردین شروع کردیم.جای خوبی بود هوا هم گرم بود.تا بعد از ظهر 13 به در اونجا بودیم و بعد از ظهر رفتیم کنار رود ارس و بعد از اونجا هم رفتیم آسیاب خرابه. آسیاب خرابه یکی از مناطق گردشگری آذربایجان شرقی هستش.آبشار خیلی قشنگی داره ولی کمی راه پیاده داره و باید از کوه پایین بری تا به آبشار برسی واسه همین تو رو نمیتونستیم با ...
24 فروردين 1391
1