جشن دندونی سام
عزیزم تبریز که بودیم یه مروارید کوچولوی سفید تو دهنت دیده شد و به همین مناسبت تصمیم گرفتیم خونه باباجونی یه مهمونی واسه دندون خوشگلت بگیریم.چهارشنبه ٢١/٤/٩١ مهمونامون اومدن و یه جشن کوچولو واسه دندون شما گرفتیم.
قبل از اینکه عکس ها رو بزارم میخوام اول از باباجونی و آناجون بابت این مهمونی که واسه تو گرفتن و خیلی زحمت کشیدن تشکر کنم دست بابایی هم درد نکنه با اینکه ازمون دور بود ولی به فکرمون بود دایی امین و دایی حسام هم خیلی زحمت کشیدن دستشون درد نکنه ایشالله واسه نی نی های خودشون در آینده جبران میکنیم فعلا که تنها نوه ی آناجون و باباجونی تو هستی و همه هر کاری که از دستشون بر میاد واسه شما میکنن.و یه تشکر خیلی ویژه از زن دایی جون میکنم روز مهمونی خیلی خسته شد دستش درد نکنه خیلی زحمت کشید.از مامانی (مامان بزرگ من)هم ممنونیم که کمکمون کردن.در آخر هم از همه مهمونایی که لطف کردن تشریف آوردن و با کادوهای خوبشون ما رو شرمنده کردن تشکر میکنم.
عزیزم از بقیه تزئینات نتونستم عکس بگیرم یه عالمه هم بادکنک دایی امین باد کرده بود و رو پرده ها زده بود ولی یادم رفت عکس بگیرم.
اینم سالادالویه که به شکل دندونه
اینم آش دندونی (دیشلیق)
میزمون کم کم داره کامل میشه
اینم دستمال سفره ها و قاشق ها که روی همشون سمبل دندون زده شده
اینم از ژله ها
اینجا میخواستم ازت عکس بگیرم ولی اصلا دوربین رو نگاه نکردی آخه نمیتونستی چشم از اون ساندویچ ها برداری
اینم گیفت هایی که به مهمونامون دادیم توی این شیشه شیر ها و کالسکه ها از اسمارتیز و پاستیل های شکل دندون و پستونک پر شده.
اینم از کیک پسمل گلم
عزیزم این کیک فقط چند ثانیه شکل ظاهری خودش رو حفظ کرد واسه اینکه تو سریع دستت رو فرو کردی و یه قسمتشو کندی.
اینجا با کمک من داری کیکو میبری